هزار سال دیگه هم که بگذره و علم هزار مرحله ی دیگه هم که پیشرفت کنه، دانشمندان نمیتونن بفهمن در ذهن یه یزدی چه فعل و انفعالاتی رخ میده با دیدن برگ چغندر یا اسفناج!!! فقط یه یزدیه دیگه میتونه بفهمه که دیدن این دو تداعی گر امکان درست کردن آش شولی ه و این یعنی همون مفهوم ناب زندگی!!!
برای اولین بار تو فروشگاه غوه با پکیج 500 گرمی برگ اسفناج مواجه میشم و چشمام برق میزنه از شادی کودکانه ای که میدوه زیر پوستم و اینها همه فقط ناشی از یه تصویر و تصور میتونن باشن: شولی!!!
با اینکه زیاد مطمئن نیستم از اینکه این برگها، همون اسفناج عادی خودمون باشن اما حتی از احتمالش هم نمیتونم چشم بپوشم و با خودم میگم بالاخره که چی، نمیتونم که بی شولی دووم بیارم نهایتا باید انقدر آزمون و خطا کنم تا دستم بیاد که چجوری میشه اینجا شولی پخت و شولی خورد...
برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 128