زنی فرشته وار...

شاید مربوط به فرشته حرف ای بود که به کالبد زنی دراومده بود و اما یادش رفته بود که بالهای بزرگ و پوشیده از پرِش، هنوز هم توان به اسمون بردنش رو دارن...
زنی مربوط به فرشته حرف وار یا مربوط به فرشته حرف ای زن وار، هر چه که بود، حالا اما چنان پخش زمین شدنش، نشان از اوج استیصالش داشت و کسی که باید میبوده و اما نیست، حداقل دیگه نیست...
و گل سرخی که پیشکش گوری سرد میشه برای تکرار مکرر خاطره ی گرمایی که حالا باید به خاطره ها و یادها بپیونده...