باز هم مربوط به عزیزی حرف که بار سفر بسته و داغ مربوط به دارانی حرف که چادر عزا به سر کرده ن و در خویشتنِ خویش مویه میکنن...اونکه ایستاده رو نمیدونم و نمیتونم که حدس بزنم ارتباطش رو و ولی انگار هست که تسلی بده و آروم کنه این جمع بغایت داغدار رو...هاله ی نورش هم که خوب، ماها تو فرهنگمون و به لطف دولتمردانمون، باهاش کاملا آشنایی داریم، طبیعتا برام زیاد سوال برانگیز نمیشه...
بیشتر از همه اما خمارِ اون زنی هستم که چنان طبیعی بخاک درغلتیده...
تو گویی که همین حالا و جلوی روی ما، ذی حیاتی سجده ی غم بجا اورده...
برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 207