این یکی هم چاره ی بیچاره رو در سکوت و رضا دیده بود و پناه بردن به خدا و کتابش و اما نتونسته و شایدم نخواسته که عمق غم و بیحوصلگی شو پنهون کنه...
چین و واچین لباس پرچین و شکنش و مژه های ظریف و حالت غمگینِ لبهاشم که بگیم خوب شده دیگه، تندیسگره دستش خورده و بصورت اتفاقی خوب دراومده، هیچ حرفی برای حاشیه ی پر نقش و نگار و خمیدگی و تورفتگی چادرش، نمیمونه منطقا....
برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 161