هدیه کریسمس...

ساخت وبلاگ

کریسمس که شده باشه و صاحبخونه ی نازنینت رفته باشه به دیدارِ دخترش تو فرانکفورت و قرار که شده باشه امروز برگرده، از اون طرف هم فکرِ اینکه حالا چی بهش بدی بعنوان هدیه ی کریسمس، از یه طرفِ دیگه هم که یه عالمه میوه و صیفی جات داشته باشی تو خونه، همه ی این طرفهای به ظاهر کاملا بیربط رو که باهم سرجمع کنی، میبینی که میتونی بجای شکلات، کوکی، کیک، عروسک، شمع و یا هر چیزِ مرسومِ دیگه ای، میوه هدیه بدی برای کریسمس!!! اونم نه یکی و دوتا که چند تا و در ابعاد و رنگهای متنوع و مختلفی که همون تنوعشون باعث جذابیتشون بشه...
در نبودش، از تایم کوتاهِ فراغتم استفاده میکنم و روی میز آشپزخونه شو پر از رنگ و روح میکنم با این میوه ها و لابلاش هم با سنگها و کاغذهای قلبی شکلِ قرمز رنگ...
بر که میگرده و باهاش که میرم بالا تا به بهانه ی بردن ساکهاش به طبقه ی بالا، فرصت اینو داشته باشم که خودم درِ آشپزخونه رو براش باز کنم و به مترصد افتادنِ چشمش به میز، شروع کنم به دست زدن و خوندنِ
Frohe Weihnachten
میتونم قسم بخورم که شادیِ بینظیر و نابی رو تو چشماش میبینم و بعدم تو صداش وقتیکه لب میزنه: wowwwwwww

پی نوشت اینکه، چون رنگ قرمزِ مورد نیازِم توسط میوه ی بسیار نازنینِ "لیچی" یعنی همون گیگیلیای قرمزِ کوچولو و کاکی( همون خرمالوی خودمونه فقط یه کم بزرگتر)، تامین نشد، مجبور شدم دست به دامنِ گوجه بشم!!! بلکه به میزانی که دوست داشتم رنگ قرمز بهم بده...
در واقع از شانسِ پیرزن بود که حس نکردم به رنگ قهوه ای و یا زردِ یواش احتیاج دارم وگرنه با چندتایی سیب زمینی و پیاز هم روی میز آشپزخونه ش مواجه میشد!!!

Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 19:40